کد مطلب:142079 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

نماز ظهر شهادت
ابوثمامه عمرو بن عبدالله صائدی، چون قتل پی در پی یاران را دید، به حسین (ع) عرض كرد: یا اباعبدالله! فدایت شوم! این لشكر به تو نزدیك شده اند، اما تا ما كشته نشویم تو را نكشند، من دوست دارم كه اگر خدا بخواهد نماز را كه اینك وقت آن رسیده است برپای دارم و آنگاه نزد خدا روم!. حسین (ع) فرمود: نماز را یادآور شدی! خدا تو را از نماز گزاران قرار دهد! آری اول وقت است، از اینان بخواهید از ما دست بردارند تا نماز بخوانیم.

چون این پیام به دشمن رسید، حصین بن تمیم گفت: نماز شما قبول نیست! حبیب بن مظاهر پاسخ داد: بگمان تو، نماز خاندان پیامبر قبول نیست، ولی نماز میخواره ای چون تو قبول است؟ [1] .

امام به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد، از هجوم دشمن پیشگیری كنند، سپس آن حضرت نماز ظهر را با نیمی از یارانش بپا داشت. [2] و چون در محاصره دشمن بود نماز خوف بجای آورد.

گفته اند سعید بن عبدالله حنفی، جلوی حسین(ع) ایستاد و خود را هدف تیرهای دشمن قرار داد، او پیوسته از امام نگاهبانی می كرد بگونه ای كه حسین (ع) به هر سو كه می گردید او پیش رویش خویشتن را سپر می ساخت، تا هنگامی كه بر اثر اصابت تیرهای بسیار توانش را از دست داد و بر زمین افتاد [3] و دراین حال می گفت:

پروردگارا! لعنت عاد و ثمود را بر آنها فرست و پیامبرت را از جانب من سلام برسان، و آنچه از درد و زخم را كه به من رسیده است، به او ابلاغ كن، كه من در یاری فرزند


دختر پیامبرت تنها پاداش تو را خواهانم. سپس جان به جان آفرین تسلیم كرد، در حالی كه بجز زخم نیزه و شمشیر، سیزده زخم تیر بر تن داشت. [4] .


[1] بنابر اينكه «خمار» باشد ميخواره ترجمه شد و گر نه در برخي نسخه ها «حمار» آمده است.

[2] لهوف، ص 48.

[3] طبري، ج 5، ص 441.

[4] لهوف، ص 48 طبري نيز به اجمال همين مضامين را آورده است.